سوال زیر رو از یکی از دوستان خوبم پرسیدم و ایشون هم خیلی عالی به من جواب دادن.من که خیلی استفاده کردم.در هیچ کتابی این مطلب رو نخواهید خوند.بشنوید(بخونید) از زبان یکی از ناشنواهای عزیز

این هم لینک وبلاگش:    کلیک کنید

سوال من:

"دانش آموزای من گنجینه ی لغات پایینی دارند. پنجم ایتدایی .علایم اشاره هم میدونن.

اما خیلی از کلمه ها هست که من هم نمیدونم.

سایت کانون هم واژه های زیادی برای استفاده نداره.

به نطرتون برای گنجینه ی لغات و ندونستن اشاره ی بعضی از کلمات چیکار کنم؟

اصلا اشاره اشون رو تقویت بکنم یا نه؟"

و اما جواب ایشون :

ناشنوایان دارای گنجینه لغات بی نهایت ضعیف هستند و در حال حاضر با ناشنوایانی که ارتباط دارم و درسن جوانی ومیانسالی و پیری بسر میبرند بلند میشوند ومینشینند از معلم ها وپدر ومادرشان وخواهروبرادرشان بدگویی و.. میکنند و آنها را مقصر میدانندکه  در کمک کردن به آنها کوتاهی کردند چون هرچیزی جای خودش رادارد که باید آموخته شودکه متاسفانه...

مثلا: از کودکی تا بزرگسالی و قبل از ورود به جامعه وزندگی بمرور زمان مواردی مثل اجاره رهن منزل خلاصه روابط مستاجر وموجر خرید وفروش و همچنین روابط با کارفرمایشان روابط با شخصی که مزاحم زندگی وناموس شان میشوند و همچنین کلاهبرداران حرفه ای و.....که طولانی میشه را یاد نمیگیرند و متاسفانه توان دفاع از خود را هم ندارند که میدانید ...
آموزش وپرورش استثنایی هم میبایست هویت خودش را در زمینه ناشنوایان حفظ کند و زبان اشاره که هیچ پیشرفتی برای ناشنوایان در برندارد را از همان دوره پیش دبستانی کم کم حذف کند و تا میتواند زبان مادری که فارسی است وسرشار از لغاتی میباشد که فعل دارد مفعول دارد اسم دارد حرف دارد و....را با جمله بندی بیاموزد نه با کلمه آموزی

وهمچنین نه اینکه زبان اشاره ای را آموزش وپرورش بدهند که فقط دربردارنده 1000تا1500شایدم کمتر لغت های آسان وپیش پا افتاده دارد و یاد بگیرند که کلمه را بجای جمله به زبان بیاورند.

مثلا: "ساعت 3 بیدارم کن که درس بخوانم" را اینگونه بگوید: "ساعت 3 من بیدار درس"

این کلمه گویی را باید از صفحه وضمیر ذهن ودل ناشنوا زدود واجازه نداد که به این روش غلط پیشرفت کرد.  متاسفانه معلم ها فکر میکنند که ناشنوا اگر فشار رویش بیاید خسته وبیزار میشود.

در حالیکه ناشنوا برعکس شنوا از آلودگی های صوتی و مشکلات فکری زندگی بیخبر مانده و همین موجب آرامش مغزش شده و زمینه بیشتر آموختن را همراه با عشق وعلاقه در او فراهم میکند که متاسفانه با توقیف هایی که توسط معلمین یا والدین در او ایجاد میکنند و اوهم که همیشه سر جنگ با "نمیتوانم ها" دارد و مدام درحال تکاپو است راه را اشتباه میرود و اشتباه برداشت میکند وهمین موجب عقب افتادگی او میگردد با اینکه ناشنوا از همه مهمتر زود باور است.

مثلا :من با اینکه در تمام دورانهای مدرسه ام کنجکاو بودم که همه چیز را بدانم اما مادرم که مواظبم بود واما معلمین همیشه سد راهم بودند و با التماس کلیدکتابخانه را میگرفتم وکتابهایی مثل دجال و.. را برمیداشتم وهرچه میخواندم نمیفهمیدم بالاخره همان کتاب را برداشتم (البته با اجازه) اول به نزد یک روحانی بردم و او تا عکس رادید بهم بچگانه گفت:

این دشمن است این بد است این ....

گفتم: من نگفتم بگواین خوب است یا بد است بگو این کی است وبرای چی بد است

گفت:توبچه ای نمیفهمی بگم

کتاب را ازش گرفتم ورفتم خانه بمادرم تا گفتم ناراحت شد وفرداش آمدمدرسه چرافکربچه مراخراب میکنیدبرای همیشه تااول دبیرستان از کتاب غیردرسی خواندن محروم شدم.

و همانجا تصمیم گرفتم سوالهایم رادر زمینه دجال را از هر سرراهی وآشنا وغیرآشنا بپرسم تا رسیدم به امام عصرمان مهدی موعود(عج) که تا سوم راهنمایی نمیشناختمش وخیلی افسوس خوردم که چقدر دیر شده بود وازهمان جا تصمیم گرفتم کاری کنم که اقلا جاروکش زیر پای آقا بشوم.
ببینید اگر دجال را در همان سن وسال میشناختم و امام عصرم را میشناختم تا الان در خیلی از پل ها جلو بودم.

ناشنواکنجکاو است آنهم در یک دوره خاص خودش که مایلا ازکلاس4تادوم دبیرستان میباشد.

بهتر است معلمان بکوشند دانش آموزانی را که درحدتلاش هستند را به جلو بیاورند وباتشویق مثل +میگذارم دست بزنند یاهم صلوات بفرستند.

خلاصه آن چیزی که خودشان دوست دارند وبین شان مرسوم است را بعنوان جایزه تشویقی برای اینکه سمعک بزنند و لج بازی نکنند که آن را خاموش کنند و ...

بعد صدایتان را اگر بلند است ملایم اگر تیز است بم آرامش کنید.

و بنظرم بهتر است که قطع کنید و بانفس مثل زمانی که وارد یک کتابخانه میشوید وبا سکوت کمی صحبت میکنید شروع کنید به درس دادن.

نگاهتان را به عدالت تقسیم کنید بین بچه ها و بعد درس را ادامه بدهید ومدام وسط درس سوال بپرسید یا طوری درس بدهید که حس کنجکاوی در دانش آموزی بالا بگیرد وترسش از بیان سوالش بریزد.

با خوشرویی که مشتاق سوالهای شماهستم پاسخ بدهید.

وسعی کنید زبان اشاره واقعی که همان کلمه گویی که در وجودتان مانند یک عادت شده است را منفی تلقی کنید ومانند یک آدم معمولی با آنها صحبت کنید.

و همچنین تلاش کنید در عرض20دقیقه به بچه ها بگویید بلند شوند وچشمانشان راببندند و باز بنشینند چون ناشنوا99درصد ازچشمانش بطور مداوم استفاده میکند وخسته میشود وحالت جسم سرکلاس وذهن بیرون کلاس میشود.

خیلی دوست داشتم این روش درکلاسهایم اعمال شود و چون اعمال نمیشد من خودم این اعمال را انجام میدادم و با سروصداهای معلمانم که مواجه میشدم کوتاه میگفتم ببخشید وآرام میشد.

در یکی از دوران تحصیلی ام این کار منجر شد که معلم به جلویم بیاید وگوشم را بالا بکشد و خداراشکر کردم که سمعکم در گوش دیگرم بود والا میفتاد با آن محکم کشیدنش وبی سمعک میماندم با آن همه گرانی اش.

""ببخشید ادامه ی مطلب نذاشتم اگه طولانی شد ببخشید .بعد از چند روز ادامه ی مطلب خواهم کرد.