هلن کلر در وصف و گراميداشت ياد معلم خود چنين سروده است :
ONCE I KNEW THE DEPTH WHERE NO HOPE
WAS AND DARKNESS LAY ON FACE OF ALL THINGS.
THEN LOVE CAME AND SET MY SOUL FREE.
ONCE I FRETTED AND BEAT MYSELF AGAINST
THE WALL THAT SHUT ME IN. MY LIFE WAS WITHOUT
A PAST OR FUTURE, AND DEATH A CONSUMMATION
DEVOUTLY TO BE WISHED,
BUT A LITTLE WORD FROM THE FINGERS OF ANOTHER FELL
INTO MY HANDS THAT CLUTCHED AT EMPTINESS,
AND MY HEART LEAPED UP WITH THE RAPTURE OF LIVING.
I DO NOT KNOW THE MEANING OF DARKNESS,
BUT I HAVE LEARNED THE OVERCOMING OF IT.
به عمق نوميدي رسيده بودم و تاريکي چتر خود
بر همه چيز کشيده بود که عشق از راه رسيد و
روح مرا رهايي بخشيد.
فرسوده بودم و خود را به ديوار زندانم مي کوبيدم.
حياتم تهي از گذشته و عاري از آينده بود و مرگ
موهبتي بود که مشتاقانه خواهانش بودم.
اما کلامي کوچک از انگشتان ديگري ريسماني شد
در دستانم، به آن ورطه پوچي پيوند خورد و قلبم با شور زندگي شعله ور شد.
معناي تاريکي را نمي دانم، اما آموختم که چگونه بر آن غلبه کنم
کلمات کلیدی : هلن کلر - داستان زندگی هلن کلر - زندگینامه هلن کلر - وصف هلن کلر - همه چیز درباره هلن کلر - اشعار هلن کلر - معلمی به نام هلن کلر - نا بینا نا شنوا هلن کلر - شعر زیبا - شعر در وصف معلم - شعر انگلیسی در وصف معلم - معلم و شعر - ابیاتی درباره معلم - شعر درباره معلم
+ نوشته شده در ۱۳۸۹/۱۱/۱۷ ساعت توسط